معنی فارسی beseen

B2

به معنای مشاهده شدن، دیده شدن.

The past participle of 'be seen', meaning to be viewed or observed.

example
معنی(example):

این نقاشی در گالری توسط همه دیده شد.

مثال:

The painting was beseen by everyone at the gallery.

معنی(example):

اگر فرصتی به او داده شود، استعدادهایش توسط بسیاری دیده می‌شود.

مثال:

Her talents will be beseen by many if given a chance.

معنی فارسی کلمه beseen

: معنی beseen به فارسی

به معنای مشاهده شدن، دیده شدن.