معنی فارسی beshake

B1

تکان دادن، به معنای حرکت دادن چیزی به سمت بالا و پایین یا به سمت چپ و راست.

To cause something to vibrate or move quickly.

example
معنی(example):

شما باید قبل از استفاده بطری را تکان دهید.

مثال:

You need to beshake the bottle before use.

معنی(example):

او تصمیم گرفت گرد و غبار را از کتاب قدیمی تکان دهد.

مثال:

He decided to beshake the dust off the old book.

معنی فارسی کلمه beshake

: معنی beshake به فارسی

تکان دادن، به معنای حرکت دادن چیزی به سمت بالا و پایین یا به سمت چپ و راست.