معنی فارسی beshame
B1شرمنده کردن، به معنای ایجاد احساس شرم در شخصی.
To make someone feel ashamed.
- VERB
example
معنی(example):
آنها سعی کردند او را به خاطر اشتباهش شرمنده کنند.
مثال:
They tried to beshame him for his mistake.
معنی(example):
او احساس کرد که قرار است به خاطر انتخابش او را شرمنده کنند.
مثال:
She felt they were going to beshame her for her choice.
معنی فارسی کلمه beshame
:
شرمنده کردن، به معنای ایجاد احساس شرم در شخصی.