معنی فارسی beshames

B1

خجالت‌زده کردن، باعث احساس شرمندگی شدن شخصی به دلیل رفتار یا گفتار نادرست.

To cause someone to feel shame or embarrassment.

example
معنی(example):

وقتی دروغ می‌گویی، شخصیتت را خجالت‌زده می‌کند.

مثال:

When you lie, it beshames your character.

معنی(example):

تقلب در بازی شخصیت یک بازیکن را خجالت‌زده می‌کند.

مثال:

Cheating in the game beshames a player's integrity.

معنی فارسی کلمه beshames

: معنی beshames به فارسی

خجالت‌زده کردن، باعث احساس شرمندگی شدن شخصی به دلیل رفتار یا گفتار نادرست.