معنی فارسی beslobber
B1به ریختن بزاق، مخصوصاً هنگامی که هیجانزده هستند، اشاره دارد.
To drool or let saliva drip, especially when excited.
- VERB
example
معنی(example):
سگی که به شوق میآید، تمایل به ترشح بزاق دارد.
مثال:
The puppy tends to beslobber when he gets excited.
معنی(example):
برای سگها عادی است که هنگام دیدن صاحبشان بزاق بیفشانند.
مثال:
It is normal for dogs to beslobber when they see their owner.
معنی فارسی کلمه beslobber
:
به ریختن بزاق، مخصوصاً هنگامی که هیجانزده هستند، اشاره دارد.