معنی فارسی besnows
B1گرما بخشیدن یا نرم کردن احساسات، معمولاً از طریق کلمات محبتآمیز.
To warm or soften the feelings of others, often through kind words.
- VERB
example
معنی(example):
او همیشه دوستانش را با کلمات محبتآمیز گداخته میکند.
مثال:
She always besnows her friends with kind words.
معنی(example):
در طول جلسه، او به نظر میرسید که همه را با تعریفهایش گداخته میکند.
مثال:
During the meeting, he seemed to besnows everyone with his compliments.
معنی فارسی کلمه besnows
:
گرما بخشیدن یا نرم کردن احساسات، معمولاً از طریق کلمات محبتآمیز.