معنی فارسی besomer
B1احساسی از افزایش فعالیت و انرژی، بهویژه در موقعیتهای چالشبرانگیز.
To become more active or energetic, especially in challenging situations.
- VERB
example
معنی(example):
به نظر میرسد او همیشه در مواجهه با چالشها بشومر است.
مثال:
He seems to always besomer when facing challenges.
معنی(example):
افراد معمولاً وقتی درباره علایقشان صحبت میکنند بشومر میشوند.
مثال:
People usually besomer when discussing their passions.
معنی فارسی کلمه besomer
:
احساسی از افزایش فعالیت و انرژی، بهویژه در موقعیتهای چالشبرانگیز.