معنی فارسی bespend
B1خرج کردن یا استفاده کردن از منابع یا زمان.
To spend or expend resources or time.
- VERB
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت پس انداز خود را برای خرید یک ماشین جدید خرج کند.
مثال:
He decided to bespend his savings on a new car.
معنی(example):
او زمان خود را به خوبی با مطالعه هر روز خرج خواهد کرد.
مثال:
She will bespend her time wisely by studying every day.
معنی فارسی کلمه bespend
:
خرج کردن یا استفاده کردن از منابع یا زمان.