معنی فارسی besprinkle

B1

بسپری کل، به معنی پاشیدن یا پخش کردن چیزی به طور یکنواخت بر روی سطحی مانند غذا یا خاک.

To scatter or sprinkle lightly over a surface.

verb
معنی(verb):

To sprinkle.

example
معنی(example):

شما می‌توانید مقداری بذر را در باغ بریزید تا رشد بهتری داشته باشند.

مثال:

You can besprinkle some seeds in the garden for better growth.

معنی(example):

او تصمیم گرفت که کیک را با شکر پودر شده بپاشد.

مثال:

She decided to besprinkle the cake with powdered sugar.

معنی فارسی کلمه besprinkle

: معنی besprinkle به فارسی

بسپری کل، به معنی پاشیدن یا پخش کردن چیزی به طور یکنواخت بر روی سطحی مانند غذا یا خاک.