معنی فارسی bestness

B1

به معنای بهترین حالت یا کیفیت چیزی.

The state or quality of being the best.

example
معنی(example):

بهترین بودن آشپزی او همه را در شام تحت تأثیر قرار داد.

مثال:

The bestness of her cooking impressed everyone at the dinner.

معنی(example):

او همیشه برای بهترین بودن در کارش تلاش می‌کند.

مثال:

He always strives for the bestness in his work.

معنی فارسی کلمه bestness

: معنی bestness به فارسی

به معنای بهترین حالت یا کیفیت چیزی.