معنی فارسی betterments
B1بهبودها، تغییرات مثبت یا اصلاحاتی که به کیفیت یا عملکرد چیزی کمک میکند.
Improvements or enhancements made to something.
- NOUN
example
معنی(example):
شرکت تغییرات بهتری به محصول داد.
مثال:
The company made several betterments to the product.
معنی(example):
او بر بهبودها در جامعه خود تمرکز داشت.
مثال:
He was focused on the betterments in his community.
معنی فارسی کلمه betterments
:
بهبودها، تغییرات مثبت یا اصلاحاتی که به کیفیت یا عملکرد چیزی کمک میکند.