معنی فارسی beworm
B1کرم زدن، به وجود آوردن کرمها بر روی چیزی به منظور آسیب یا تغییر.
To infest or cause to be infested with worms.
- VERB
example
معنی(example):
باغبان از یک درمان ویژه برای کرم زدن به گیاهان استفاده کرد.
مثال:
The gardener used a special treatment to beworm the plants.
معنی(example):
هنرمند میخواهد آثارش را با رنگهای بیشتری کرم بزند.
مثال:
The artist wants to beworm her artwork with more colors.
معنی فارسی کلمه beworm
:
کرم زدن، به وجود آوردن کرمها بر روی چیزی به منظور آسیب یا تغییر.