معنی فارسی beworship

B1

عبادت کردن، به معنای نشان دادن احترام یا پرستش به یک موجودیت مذهبی.

To show reverence and adoration for a deity or religious figure.

example
معنی(example):

آنها فردا در معبد عبادت خواهند کرد.

مثال:

They will beworship at the temple tomorrow.

معنی(example):

او در تعطیلات از عبادت کردن لذت می‌برد.

مثال:

She likes to beworship during the holidays.

معنی فارسی کلمه beworship

: معنی beworship به فارسی

عبادت کردن، به معنای نشان دادن احترام یا پرستش به یک موجودیت مذهبی.