معنی فارسی bewrayer
B1کسی که چیزی را که پنهان بوده فاش میکند.
One who reveals or discloses something hidden.
- NOUN
example
معنی(example):
فاشکننده رازها معمولاً مورد اعتماد نیست.
مثال:
The bewrayer of secrets is often not trusted.
معنی(example):
یک فاشکننده میتواند موجب بیاعتمادی میان دوستان شود.
مثال:
A bewrayer can cause distrust among friends.
معنی فارسی کلمه bewrayer
:
کسی که چیزی را که پنهان بوده فاش میکند.