معنی فارسی biforking
B1بیفورکینگ، به فرآیندی اشاره دارد که در آن یک ساختار یا بحث به دو یا چند جهت تقسیم میشود.
Describing a process where something branches out into two or more directions.
- VERB
example
معنی(example):
مسیر بیفورک شده، چشماندازهای زیبایی را در هر دو طرف ارائه میداد.
مثال:
The biforking trail offered stunning views on both sides.
معنی(example):
مسائل بیفورک شده معمولاً نیاز به ارزیابی دقیق دارند.
مثال:
Biforking issues often require careful assessment.
معنی فارسی کلمه biforking
:
بیفورکینگ، به فرآیندی اشاره دارد که در آن یک ساختار یا بحث به دو یا چند جهت تقسیم میشود.