معنی فارسی bigbosomed
B1به زنی با سینههای بزرگ اشاره دارد که در فرهنگهای مختلف معناهای خاصی دارد.
Refers to a woman with large breasts, often carrying cultural significance.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این فیلم یک بازیگر بزرگ سینه را در نقش اصلی داشت.
مثال:
The movie featured a bigbosomed actress in the lead role.
معنی(example):
او به فرم بزرگ سینه مجسمه احترام میگذاشت.
مثال:
He admired the bigbosomed figure of the statue.
معنی فارسی کلمه bigbosomed
:
به زنی با سینههای بزرگ اشاره دارد که در فرهنگهای مختلف معناهای خاصی دارد.