معنی فارسی bindlet
B1باندلت، نوعی باندل کوچکتر که معمولاً شامل اشیاء کمحجمتر است.
A smaller version of a bindle used for carrying smaller items.
- NOUN
example
معنی(example):
او از یک باندلت برای حمل اشیاء کوچک خود استفاده کرد.
مثال:
She used a bindlet to carry her small items.
معنی(example):
یک باندلت میتواند برای سازماندهی اشیاء بسیار مفید باشد.
مثال:
A bindlet can be quite handy for organizing things.
معنی فارسی کلمه bindlet
:
باندلت، نوعی باندل کوچکتر که معمولاً شامل اشیاء کمحجمتر است.