معنی فارسی binful
B1مقدار زیادی از چیزی که در یک سبد یا محفظه جمعآوری شده است.
A large amount of something, typically filling a container.
- NOUN
example
معنی(example):
او سبد را تا لبه پر کرد و یک سبد سیب ایجاد کرد.
مثال:
He filled the basket to the brim, creating a binful of apples.
معنی(example):
آنها برای آتش زمستان به یک سبد چوب نیاز دارند.
مثال:
They need a binful of logs for the winter fire.
معنی فارسی کلمه binful
:
مقدار زیادی از چیزی که در یک سبد یا محفظه جمعآوری شده است.