معنی فارسی bipolarization
B2دو قطبی شدن، به حالتی اشاره دارد که نظرات یا وضعیتها به شدت به دو طرف متضاد تقسیم میشوند.
The process of dividing something into two opposing groups or viewpoints.
- NOUN
example
معنی(example):
دوقطبی شدن نظرات میتواند بحثها را دشوار کند.
مثال:
The bipolarization of opinions can make discussions challenging.
معنی(example):
دوقطبی شدن در جامعه معمولاً به تقسیم منجر میشود.
مثال:
Bipolarization in society often leads to division.
معنی فارسی کلمه bipolarization
:
دو قطبی شدن، به حالتی اشاره دارد که نظرات یا وضعیتها به شدت به دو طرف متضاد تقسیم میشوند.