معنی فارسی birth parent

B1

والدینی که یک کودک را به دنیا می‌آورند و ممکن است او را برای فرزندخواندگی رها کنند.

The biological parent of a child.

noun
معنی(noun):

A biological parent of an adopted child

example
معنی(example):

او پس از سال‌ها جستجو والدین بیولوژیکی‌اش را پیدا کرد.

مثال:

She found her birth parent after many years of searching.

معنی(example):

والدین بیولوژیکی ممکن است دلایل مختلفی برای گذاشتن کودک خود برای فرزندخواندگی داشته باشند.

مثال:

Birth parents may have various reasons for placing their child for adoption.

معنی فارسی کلمه birth parent

: معنی birth parent به فارسی

والدینی که یک کودک را به دنیا می‌آورند و ممکن است او را برای فرزندخواندگی رها کنند.