معنی فارسی birthless

B1

تعریف کامل به فارسی: بی‌زایشی به حالتی اشاره دارد که در آن زایشی صورت نگیرد و به نوعی وجود در دنیای دیگر تلقی شود.

The state of being without a birth, often used in philosophical or religious contexts.

example
معنی(example):

برخی از فرهنگ‌ها به وجود بی‌زایشی در زندگی پس از مرگ اعتقاد دارند.

مثال:

Some cultures believe in a birthless existence in the afterlife.

معنی(example):

مفهموم حالت بی‌زایشی می‌تواند درک آن دشوار باشد.

مثال:

The concept of a birthless state can be challenging to understand.

معنی فارسی کلمه birthless

: معنی birthless به فارسی

تعریف کامل به فارسی: بی‌زایشی به حالتی اشاره دارد که در آن زایشی صورت نگیرد و به نوعی وجود در دنیای دیگر تلقی شود.