معنی فارسی bleareye

B1

چشم کدر، حالتی که در آن چشم‌ها به وضوح نمی‌بینند.

A look characterized by blurred or unclear vision.

example
معنی(example):

پس از یک روز طولانی، نگاهی کدر داشت.

مثال:

He had a bleareye look after the long day.

معنی(example):

او صورت کدرش را در صبح مالش داد.

مثال:

She rubbed her bleareye face in the morning.

معنی فارسی کلمه bleareye

: معنی bleareye به فارسی

چشم کدر، حالتی که در آن چشم‌ها به وضوح نمی‌بینند.