معنی فارسی bleatingly

B1

به شیوه‌ای که به صدای کدکی اشاره دارد، معمولاً برای توصیف صداهایی که از حیوانات می‌آید.

In a manner resembling the bleating of a sheep; often used to describe speech or sounds.

example
معنی(example):

بره به طور کدکی درخواست غذا می‌کرد.

مثال:

The lamb was bleatingly asking for food.

معنی(example):

او به طور کدکی صحبت کرد و صدای گوسفند را تقلید کرد.

مثال:

She spoke bleatingly, mimicking the sound of a sheep.

معنی فارسی کلمه bleatingly

: معنی bleatingly به فارسی

به شیوه‌ای که به صدای کدکی اشاره دارد، معمولاً برای توصیف صداهایی که از حیوانات می‌آید.