معنی فارسی bleery

B1

بلری به حالتی اطلاق می‌شود که در آن چشم‌ها خسته و تار به نظر می‌رسند، معمولاً ناشی از خواب کم یا فعالیت زیاد.

Describing a state of having tired, watery, or unfocused eyes, often due to fatigue or lack of sleep.

example
معنی(example):

پس از شب طولانی، چشمان او آشفته به نظر می‌رسید.

مثال:

After the long night, his eyes looked bleery.

معنی(example):

او بعد از مطالعه تمام شب، ظاهری آشفته داشت.

مثال:

She had a bleery look after studying all night.

معنی فارسی کلمه bleery

: معنی bleery به فارسی

بلری به حالتی اطلاق می‌شود که در آن چشم‌ها خسته و تار به نظر می‌رسند، معمولاً ناشی از خواب کم یا فعالیت زیاد.