معنی فارسی blizz

B1

بَرف شدید و ناگهانی که معمولاً با طوفان و وزش باد همراه است.

A sudden and intense snowfall, often accompanied by strong winds.

example
معنی(example):

برف ناگهان آمد و همه چیز را در برف پوشاند.

مثال:

The blizz came suddenly, covering everything in snow.

معنی(example):

ما دشوار می‌توانستیم در طول برف شب گذشته ببینیم.

مثال:

We could hardly see during the blizz last night.

معنی فارسی کلمه blizz

: معنی blizz به فارسی

بَرف شدید و ناگهانی که معمولاً با طوفان و وزش باد همراه است.