معنی فارسی blondine

B1

زن بلوند یا فردی با موهای روشن، به ویژه در فرهنگ غربی ممکن است به عنوان نماد زیبایی یا نوع خاصی از ویژگی‌ها توصیف شود.

A term for a blonde woman, often carrying stereotypical connotations.

example
معنی(example):

اصطلاح 'بلوندین' اغلب برای توصیف یک زن بلوند استفاده می‌شود.

مثال:

The term 'blondine' is often used to describe a blonde woman.

معنی(example):

او در دنیای مد نماد واقعی یک بلوندین است.

مثال:

She is the quintessential blondine in the fashion world.

معنی فارسی کلمه blondine

: معنی blondine به فارسی

زن بلوند یا فردی با موهای روشن، به ویژه در فرهنگ غربی ممکن است به عنوان نماد زیبایی یا نوع خاصی از ویژگی‌ها توصیف شود.