معنی فارسی bloodalley

B1

گذرگاهی تیره و خطرناک که به دلیل جرائم یا خطراتش شهرت دارد.

A pathway or alley known for criminal activity or danger, often evoking fear.

example
معنی(example):

آنها از گذرگاه خون، بخشی شناخته‌شده و بدنام از شهر عبور کردند.

مثال:

They walked through the bloodalley, a notorious part of the city.

معنی(example):

فیلم ترسناک شامل صحنه‌ای بود که در گذرگاه خون اتفاق می‌افتاد.

مثال:

The horror movie included a scene set in the bloodalley.

معنی فارسی کلمه bloodalley

: معنی bloodalley به فارسی

گذرگاهی تیره و خطرناک که به دلیل جرائم یا خطراتش شهرت دارد.