معنی فارسی blooddrops
A2قطرات خون، نشانهای از وجود یک جراحت یا آسیب در بدن هستند.
Small amounts of blood that fall or are spilled.
- NOUN
example
معنی(example):
قطرات خون روی زمین نگرانکننده بودند.
مثال:
The blooddrops on the floor were alarming.
معنی(example):
او در حین معاینهاش به قطرات خون توجه کرد.
مثال:
She noticed the blooddrops during her examination.
معنی فارسی کلمه blooddrops
:
قطرات خون، نشانهای از وجود یک جراحت یا آسیب در بدن هستند.