معنی فارسی bloodworthy
B2شایسته خون، اشاره به افرادی که دارای لیاقت و ارزش در روابط عاطفی و خانوادگی هستند.
Deserving of loyalty or sacrifice due to strong bonds.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او در زمانهای سخت نشان داد که شایسته خون است.
مثال:
He proved to be bloodworthy in times of trouble.
معنی(example):
چنین وفاداری در میان دوستان، شایسته خون محسوب میشود.
مثال:
Such loyalty is considered bloodworthy among friends.
معنی فارسی کلمه bloodworthy
:
شایسته خون، اشاره به افرادی که دارای لیاقت و ارزش در روابط عاطفی و خانوادگی هستند.