معنی فارسی bloodwite
B1خونبها، مبلغی که برای جبران خسارت ناشی از قتل یا آسیب به دیگران باید پرداخت شود.
A compensation paid for harming or killing someone.
- NOUN
example
معنی(example):
خونبها قیمت سنگینی برای جرم بود.
مثال:
The bloodwite was a heavy price to pay for the crime.
معنی(example):
در زمانهای باستان، خونبها معمولاً از متخلفان خواسته میشد.
مثال:
In ancient times, bloodwite was often demanded from wrongdoers.
معنی فارسی کلمه bloodwite
:
خونبها، مبلغی که برای جبران خسارت ناشی از قتل یا آسیب به دیگران باید پرداخت شود.