معنی فارسی bloodweed
B1نوعی گیاه که به خاطر خواص خاصش معروف است، ممکن است در زمینههای مختلف کشاورزی یا داروشناسی مورد استفاده قرار گیرد.
A type of plant known for its unique properties, may be used in various agricultural or medicinal contexts.
- NOUN
example
معنی(example):
خونعلف در مکانهای تاریک و مرطوب رشد میکند.
مثال:
The bloodweed grows in moist, dark places.
معنی(example):
کشاورزان درباره خطرات خونعلف در مزارعشان هشدار داده شدند.
مثال:
Farmers were warned about the dangers of bloodweed in their fields.
معنی فارسی کلمه bloodweed
:
نوعی گیاه که به خاطر خواص خاصش معروف است، ممکن است در زمینههای مختلف کشاورزی یا داروشناسی مورد استفاده قرار گیرد.