معنی فارسی blow something to pieces
B1به معنای تخریب کامل چیزی به تکههای کوچک است.
To destroy something completely, often in a violent manner.
- IDIOM
example
معنی(example):
انفجار، ساختمان را به تکههای کوچک تبدیل کرد.
مثال:
The explosion blew the building to pieces.
معنی(example):
او به طور تصادفی در حین بازی با آتشبازی، اسباببازیاش را به تکههای کوچک کرد.
مثال:
He accidentally blew his toy to pieces while playing with fireworks.
معنی فارسی کلمه blow something to pieces
:
به معنای تخریب کامل چیزی به تکههای کوچک است.