معنی فارسی bluebells

A2

نوعی گل وحشی که معمولاً در بهار می‌روید و به رنگ آبی مایل به بنفش است، به‌ویژه در انگلستان محبوب است.

A species of flowering plant in the family Asparagaceae, commonly found in woodlands and known for its blue flowers.

noun
معنی(noun):

Various flowering plants with blue, usually pendulous, flowers.

example
معنی(example):

بلوبل‌ها در جنگل شکوفه کردند.

مثال:

The bluebells bloomed in the forest.

معنی(example):

ما برای دیدن بلوبل‌ها در بهار به پیاده‌روی رفتیم.

مثال:

We went for a walk to see the bluebells in spring.

معنی فارسی کلمه bluebells

: معنی bluebells به فارسی

نوعی گل وحشی که معمولاً در بهار می‌روید و به رنگ آبی مایل به بنفش است، به‌ویژه در انگلستان محبوب است.