معنی فارسی english bluebells

B1

گلی زیبا و معروف در انگلستان که به واسطه‌ی رنگ آبی و شکل خاص گل‌هایش شناخته شده است.

Plural form of English bluebell, referring to multiple instances of the flower.

example
معنی(example):

مزارع با بلوبل‌های انگلیسی پوشیده شده بود.

مثال:

The fields were covered in English bluebells.

معنی(example):

هنرمندان اغلب مناظر پر از بلوبل‌های انگلیسی را نقاشی می‌کنند.

مثال:

Artists often paint landscapes filled with English bluebells.

معنی فارسی کلمه english bluebells

: معنی english bluebells به فارسی

گلی زیبا و معروف در انگلستان که به واسطه‌ی رنگ آبی و شکل خاص گل‌هایش شناخته شده است.