معنی فارسی blunk
B1صدای غیرمعمول یا عجیبی که ممکن است از یک موجود زنده یا یک شیء خارج شود.
A strange or unusual sound, often described as a noise that is unexpected.
- OTHER
example
معنی(example):
سگ وقتی خواست پارس کند صدای عجیبی به نام بلانک تولید کرد.
مثال:
The dog made a strange blunk sound when it tried to bark.
معنی(example):
صدای بلانک را از اتاق زیر شیروانی شنیدم.
مثال:
I heard a blunk noise coming from the attic.
معنی فارسی کلمه blunk
:
صدای غیرمعمول یا عجیبی که ممکن است از یک موجود زنده یا یک شیء خارج شود.