معنی فارسی blunket

B1

پتو یا پوشش نرم و گرم که برای راحتی در استفاده قرار می‌گیرد.

A soft and warm covering used for comfort, often a blanket.

example
معنی(example):

بلانکت من نرم و گرم است، که برای شب‌های زمستانی عالی است.

مثال:

My blunket is soft and warm, perfect for winter nights.

معنی(example):

در حین تماشای فیلم، خودم را در یک بلانکت پیچیدم.

مثال:

I wrapped myself in a blunket while watching movies.

معنی فارسی کلمه blunket

: معنی blunket به فارسی

پتو یا پوشش نرم و گرم که برای راحتی در استفاده قرار می‌گیرد.