معنی فارسی boardy

B1

تخته‌ای، اشاره به چیزی که از تخته‌های چوبی ساخته شده باشد یا شکل و ظاهری شبیه به تخته‌ها داشته باشد.

Relating to or resembling boards; having a board-like appearance.

example
معنی(example):

طرح تخته‌ای روی دیوار به اتاق حال و هوای روستایی داد.

مثال:

The boardy design on the wall gave the room a rustic feel.

معنی(example):

او یک میز تخته‌ای برای پناهگاه کلبه‌اش انتخاب کرد.

مثال:

He chose a boardy table for his cabin retreat.

معنی فارسی کلمه boardy

: معنی boardy به فارسی

تخته‌ای، اشاره به چیزی که از تخته‌های چوبی ساخته شده باشد یا شکل و ظاهری شبیه به تخته‌ها داشته باشد.