معنی فارسی bockerel

B1

جوجه خروس جوان، به ویژه جوجه خروس‌های کوچک.

A young rooster, particularly one that is still immature.

example
معنی(example):

باکرِل در سپیده‌دم به شدت جیک‌جیک کرد.

مثال:

The bockerel crowed loudly at dawn.

معنی(example):

ما صدای جیک‌جیک باکرِل را از مزرعه شنیدیم.

مثال:

We heard the bockerel's call from the farm.

معنی فارسی کلمه bockerel

: معنی bockerel به فارسی

جوجه خروس جوان، به ویژه جوجه خروس‌های کوچک.