معنی فارسی bodilessness
B1بدون بدنی به حالت عدم وجود جسم فیزیکی اشاره دارد و میتواند به تجربیات ذهنی یا روحانی مرتبط باشد.
The state of being without a physical body, often related to philosophical or spiritual inquiries.
- NOUN
example
معنی(example):
بدون بدنی معمولاً در مباحث فلسفی درباره ذهن بررسی میشود.
مثال:
Bodilessness is often explored in philosophical discussions about the mind.
معنی(example):
مفهوم بدون بدنی سوالاتی درباره آگاهی ایجاد میکند.
مثال:
The concept of bodilessness raises questions about consciousness.
معنی فارسی کلمه bodilessness
:
بدون بدنی به حالت عدم وجود جسم فیزیکی اشاره دارد و میتواند به تجربیات ذهنی یا روحانی مرتبط باشد.