معنی فارسی body-swerved
B1عمل چرخش بدنی به منظور اجتناب از یک شیء یا خطر.
The action of moving the body aside to avoid an object or danger.
- OTHER
example
معنی(example):
او به موقع از راه کنار رفت و چرخش بدنی داشت.
مثال:
He body-swerved out of the way just in time.
معنی(example):
وقتی ماشین نزدیک شد، او به سرعت کنار رفت و چرخش بدنی انجام داد.
مثال:
As the car approached, she quickly body-swerved to avoid it.
معنی فارسی کلمه body-swerved
:
عمل چرخش بدنی به منظور اجتناب از یک شیء یا خطر.