معنی فارسی body-swerving
B1حرکت بدن به سمت چپ و راست بهخصوص در هنگام رانندگی به منظور اجتناب از موانع.
The act of moving the body side to side, often to avoid obstacles or in response to music.
- VERB
example
معنی(example):
راننده برای دوری از چالهها به سمت چپ و راست میرفت.
مثال:
The driver was body-swerving to avoid the potholes.
معنی(example):
او در هنگام گوش دادن به موزیک در صندلیاش تکان میخورد.
مثال:
He was body-swerving in his seat while listening to the music.
معنی فارسی کلمه body-swerving
:
حرکت بدن به سمت چپ و راست بهخصوص در هنگام رانندگی به منظور اجتناب از موانع.