معنی فارسی bodyswerved
B1حرکت بدن به صورت ناگهانی یا به نحو خاص به سمت چپ و راست.
Past tense of body-swerve; to have moved one's body rapidly from side to side.
- VERB
example
معنی(example):
ماشین برای دوری از سگی که در جاده بود به سمت چپ و راست رفت.
مثال:
The car bodyswerved to miss the dog in the road.
معنی(example):
او هنگام رقصیدن به سمت چپ و راست میچرخید و تماشاگران را مجذوب کرد.
مثال:
He bodyswerved as he danced, captivating the audience.
معنی فارسی کلمه bodyswerved
:
حرکت بدن به صورت ناگهانی یا به نحو خاص به سمت چپ و راست.