معنی فارسی bodyplate

B1

پوششی که برای حفاظت از بدن یا ناحیه خاصی از بدن استفاده می‌شود.

A protective plate designed for the torso or body.

example
معنی(example):

پوشش بدنی به محافظت از تنه در فعالیت‌ها کمک می‌کند.

مثال:

The bodyplate helps to protect the torso during activities.

معنی(example):

او برای ایمنی در حین رکاب زدن موتور سیکلتش یک پوشش بدنی پوشید.

مثال:

He wore a bodyplate for safety while riding his motorcycle.

معنی فارسی کلمه bodyplate

: معنی bodyplate به فارسی

پوششی که برای حفاظت از بدن یا ناحیه خاصی از بدن استفاده می‌شود.