معنی فارسی bodyshirt

B1

پیراهنی که به بدن می‌چسبد و معمولاً از جنس گرم و نرم است.

A tight-fitting shirt designed for comfort and warmth.

example
معنی(example):

یک پیراهن مصنوعی به طور فشرده برای فراهم کردن گرما می‌چسبد.

مثال:

A bodyshirt fits snugly to provide warmth.

معنی(example):

او زیر یونیفورم خود یک پیراهن بدنی پوشید.

مثال:

He wore a bodyshirt under his uniform.

معنی فارسی کلمه bodyshirt

: معنی bodyshirt به فارسی

پیراهنی که به بدن می‌چسبد و معمولاً از جنس گرم و نرم است.