معنی فارسی boink
B1 /bɔɪŋk/یک صدای کوتاه و بامزه که معمولاً هنگام برخورد یا پریدن چیزی ایجاد میشود.
A sound often made when something bounces or hits a surface.
- noun
- verb
noun
معنی(noun):
A real-world social gathering of computer users.
verb
معنی(verb):
To have sexual intercourse; to bonk.
example
معنی(example):
کودک وقتی روی تخت پرید صدای بامزهای درآورد؛ صدایش مثل بوینک بود.
مثال:
The child made a funny noise when he jumped on the bed; it sounded like boink.
معنی(example):
وقتی توپ به دیوار برخورد کرد، صدای بوینک را شنیدم.
مثال:
I heard a boink when the ball hit the wall.
معنی فارسی کلمه boink
:
یک صدای کوتاه و بامزه که معمولاً هنگام برخورد یا پریدن چیزی ایجاد میشود.