معنی فارسی boinks

B1

صدای تکراری که از یک جسم هنگام ضربه یا ارتعاش ایجاد می‌شود.

The repeated sound made when something bounces or is compressed.

verb
معنی(verb):

To have sexual intercourse; to bonk.

example
معنی(example):

فنرهای روی ترامپولین زمانی که می‌پرید صدای بوینک از خود در می‌آورند.

مثال:

The springs on the trampoline make a boinks sound when you jump.

معنی(example):

اسباب‌بازی‌ها وقتی فشار داده شوند صدای شاد بوینک درمی‌آورند.

مثال:

The toys make cheerful boinks when pressed.

معنی فارسی کلمه boinks

: معنی boinks به فارسی

صدای تکراری که از یک جسم هنگام ضربه یا ارتعاش ایجاد می‌شود.