معنی فارسی boread

B1

کسالت به حالتی اشاره دارد که فرد به دلیل عدم جذابیت یا تنوع دچار حوصله سر رفتگی می‌شود.

A state of being bored.

example
معنی(example):

او در طول سخنرانی طولانی احساس کسالت می‌کرد.

مثال:

He felt boread during the long lecture.

معنی(example):

گوش دادن به یک داستان تکراری می‌تواند هر کسی را کسالت‌زده کند.

مثال:

Listening to the same story can make anyone boread.

معنی فارسی کلمه boread

: معنی boread به فارسی

کسالت به حالتی اشاره دارد که فرد به دلیل عدم جذابیت یا تنوع دچار حوصله سر رفتگی می‌شود.