معنی فارسی bounceably

B1

به صورت قابل پرش، به معنای روش و حالت خوش‌حال و پرانرژی.

In a manner that allows for bouncing or with a lively spirit.

example
معنی(example):

توپ می‌تواند به طور قابل پرش از زمین بجهد.

مثال:

The ball can bounceably off the ground.

معنی(example):

او در طول ارائه به‌طور شاداب و زنده صحبت کرد.

مثال:

He spoke bounceably during the presentation.

معنی فارسی کلمه bounceably

: معنی bounceably به فارسی

به صورت قابل پرش، به معنای روش و حالت خوش‌حال و پرانرژی.