معنی فارسی bow-string
B1رشته کمان، رشتهای که کمان را میکشاند و باعث شلیک تیر میشود.
The string of a bow that is pulled to launch an arrow.
- NOUN
example
معنی(example):
رشته کمان باید به درستی کشیده شود.
مثال:
A bow-string must be properly tensioned.
معنی(example):
او رشته کمان را برای عملکرد بهتر تنظیم کرد.
مثال:
He adjusted the bow-string for better performance.
معنی فارسی کلمه bow-string
:
رشته کمان، رشتهای که کمان را میکشاند و باعث شلیک تیر میشود.