معنی فارسی bowedness

B2

بُهِری، به معنای خمیدگی یا انحنا در شکل یا فرم.

The quality of being bent or curved.

example
معنی(example):

پَخَش شدن درخت به شخصیت آن افزود.

مثال:

The bowedness of the tree added to its character.

معنی(example):

من به پَخَش شدن اثر هنری ارج نهادیم.

مثال:

I appreciated the bowedness of the artwork.

معنی فارسی کلمه bowedness

: معنی bowedness به فارسی

بُهِری، به معنای خمیدگی یا انحنا در شکل یا فرم.